بنابر آنچه از تاریخ و روایات معتبر و نظریات فقهای اهل سنت بر می آید ، گروهی از صحابه ، حتی بعد از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام (ص) یعنی در زمان خلافت خلفا و بعد از آن ، اعتقاد به ازدواج موقت داشته اند و نظریه فقهی آنان این بوده که متعه جایز و مباح است .
اکنون به بیان نام های برخی از آنها را ذکر می کنیم :و از آنجایی که همه انان صحابه هستند و نزد اهل سنت همگی عادل ، نیازی به بررسی جایگاه آنان نمی بینم .
1 – عمران بن حصین خزاعی
در کتاب صحیح بخاری آمده است : عمران (رض)می گوید : آیه متعه در قرآن نازل شد ، ما و پیامبر (ص) به آن عمل می کردیم و آیه دیگری نیز نازل نشد که آن را حرام نماید و پیامبر(ص) نیز در زمان حیاتش هرگز از آن نهی نکرد . مردی با نظر خودش ( در نهی از متعه ) چیزی گفت . ( صحیح بخاری ج 3 ص 104 ، کتاب التفسیر ،باب قوله تعالی : یا ایها الذین آمنوا لا تحرموا طیبات ...)
اسناد دیگری که دلالت بر این دارد که این صحابی از جمله کسانی بوده که اعتقاد به حلیت متعه داشته است عبارتند از :
1 - مسند احمد ج 4 ص 436
2 – المحبر ص 289
3 – الکشف البیان ج 3 ص 278
4 – تفسیر الکبیر ج 10 ص 53
5 – اسد الغابه ج 4 ص 138
2 – ابو سعید خدری
ایشان نیز اعتقاد به حلیت متعه داشته است مراجعه شود به المحلی ج 9 ص 519 ؛ شرح زرقانی ج 3 ص 154 ؛ عمدة القاری ج 8 ص 310 )
3 – جابر بن عبدالله انصاری
مراجعه شود به :
1 – مصنف عبدالرزاق ج 7 ص 499
2 – مسند احمد ج 3 ص 380
3 – بدایة المجتهد ج 2 ص 58
4 – کنزل العمال ج 16 ص 520 ح 5719
5 – الحاوی الکبیر ج 11 ص 455
6 – شرح زرقانی ج 3 ص 154
7 – تاریخ المدینة ج 2 صص 720 – 719 -717
4 – زید بن ثابت انصاری
هاشمی می گوید : از میان صحابه کسی که متعه را حلال می شمرد ، زید بن ثابت انصاری بود ( المحبّر ص 289 )
ذهبی می گوید : زید بن ثابت ، پیشوای بزرگ ، شیخ قاریان و مفتی مدینه و کاتب وحی بود و کسی بود که در زمان رسول خدا (ص) قرآن را گرد آوردی می کرد ( سیراعلام النبلاء ج 2 ص 437)
5 – عبدالله بن مسعود
ابن حزم می گوید : بعد از وفات رسول خدا (ص) گروهی از اصحاب از جمله ابن مسعود بر حلال بودنِ متعه باقی ماندند. (المحلی ج5 ص 519 و شرح زرقانی ج 3 ص 154)
6 – سلمة بن اکوع
هاشمی گوید : از کسانی که معتقد به جواز متعه بود ، سلمة بن اکوع است . ( المحبّر ص 289 )
7 – علی بن ابی طالب
هاشمی می گوید : از میان صحابه پیامبر(ص) علی بن ابی طالب قائل به جواز متعه بود . ( الاعلام ص 37 در تذکرة شیخ مفید از محبر نقل شده است ولی در چاپ جدید آن را حذف کرده اند . )
دیگر منابع :
1 – تفسیرالکبیر ج 10 ص 50
2 – کنزالعمال ج 16 ص 522 ح 45728
3 – الدر المنثور ج 2 ص 140
4 – المحلی ج 9 ص 520
8 – عمرو بن حریث
وی از کسانی است که در زما خلافت عمربن خطاب اقدام به ازدواج موقت کرد .
منابع :
1 – المحلی ج 9 ص 519
2 – شرح زرقانی ج 3 ص 154
3 – مصنف عبدالرزاق ج 7 ص 496 و 500
4 – کنزالعمال ج 16 ص 518 ح 45712
5 – فتح الباری ج 9 ص 141 و 142 و ج11 ص 76
6 – تهذیب التهذیب ج 10 ص 371
7 – سنن الکبری ج 7 ص 237
8 – تاریخ المدینة ج 2 ص 719 و 717
9 – معاویه بن ابی سفیان
منابع :
1 – مصنف عبدالرزاق ج 7 ص 499
2 – المحلی ج 9 ص 519
3 – شرح زرقانی ج 3 ص 154 ح 1178
10 – سلمة بن امیّة
منابع :
1 - المحلی ج 9 ص 519
2 - شرح زرقانی ج 3 ص 154 ح 1178
3 – مصنف عبدالرزاق ج 2 ص 499 و ج 7 ص 498
4 – جمهرة انساب العراب ، ابن حزم ص 159
5 – تاریخ المدینة ج 2 ص 719
6 – اسدالغابه ج 2 ص 224
11 – ربیعة بن امیة
1 – موطأ ج 2 ص 54 ح 42
2 – مسند شافعی ص 132
3 – الام ج 7 ص 235
4 – سنن الکبری ج 7 ص 235
5 – درالمنثور ج 2 ص 141
6 – الاصابة ج 1 ص 514
7 – مصنف عبدالرزاق ج 7 ص 503
12 – عمرو بن حوشب
مصنف عبدالرزاق ج 7 ص 500
13 – ابیّ بن کعب
ایشان آیه شریفه را به گونه ای قراءت می کرد که متناسب با متعه و ازدواج موقت بود .
1 – جامع البیان ج 4 ص 19 ح 1784
2 – احکام القرآن للجصاص ج 2 ص 178
3 – سیوطی در درالمنثور ج 2 ص 140
4 – سیر اعلام النبلاء ج 15 ص 276
5- تفسیر المحیط ج 3 ص 218
6 – الغدیر ج 6 ص 233
14 – اسما دختر ابوبکر
راغب می گوید :عبدالله بن زبیر ، عبدالله بن عباس را به خاطر حلال دانستن متعه سرزنش کرد ، ابن عباس به او گفت : از مادرت بپرس که چگونه عقدی میان او و پدرت صورت گرفت ؟ او از مادرش پرسید و پاسخ شنید که من تو را به طریق متعه به دنیا آوردم. (المحاضرات ج 2 ص 94)
دیگر منابع :
المحلی ج 9 ص 519
شرح زرقانی ج 3 ص 154
مسند طیالسی ص227 ح 1637
زاد المعاد ابن قیم ج1ص 219
سیراعلام النبلاء ج 15 ص 243
15 - امّ عبدالله بنت ابی خیثمة
کنزالعمال ج 16 ص 522 ح 45726
16 –عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب
1 – محلی ج 9 ص 519
2 – مصنف عبدالرزاق ج 7 ص 496 ح 14021 و ج 7 ص 502
3 – جامع البیان ج 4 ص 18 شماره 7182-7181
4 – الکشف و البیان ج 3 ص 283 و 286
5 – سیراعلام النبلاء ج 15 ص 43 و 242 و ج 13 ص 108
این نام تعدادی از صحابه رسول خدا بود که آنها را ذکر کردیم و این بهترین حجت برای کسانی است که ادعا دارند از صحابه پیروی می کنند .