گاهی در بعض اذهان خطور می کند و احیاناً سؤال هم می شود که چرا در قرآن ، صریحاً اسمی از امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیامده است و حال آنکه معتقدیم : اصیل ترین مسائل در دین ما ، مسأله ی ولایت و امامت علی علیه السلام است .                  در پاسخ به این سؤال چند جواب به

صورت خلاصه ذکر می کنیم :                      

1- قرآن کریم ، کتابی است آسمانی که در کلیّات اموری که متکفل سعادت بشر در دنیا و آخرت است بیان گردیده ، و شرح اسرار و دقایق و حقایق و جزئیات آن به نبی اکرم (ص) واگذر گردیده است . همان طور که تفصیل همه آیات در تمامی ابواب به عهدة آن حضرت محوّل شده ، تشریح آیات امامت نیز به او واگذار شده است . خداوند متعال گفتار رسول خود را به طور مطلق امضا کرده است ، آنجا که می فرماید : « أنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للناس ما نُزّل إلیهم » (نحل / 44)  پس آنچه که ایشان بفرماید حجت است و جای بحث نیست .

امام صادق علیه السلام به این سؤال یک جواب نقضی بسیار زیبا می دهد .ابوبصیر می گوید :  به امام صادق علیه السلام گفتم مردم می گویند : چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست ؟ فرمود : به آنان بگو نماز بر رسول خدا (ص) نازل شد ولی خداوند رکعات آن را که سه یا چهار تاست در کتابش نام نبرد ، تا آنکه رسول الله (ص) آن را برای مردم تفسیر کرد .و ... (کافی ج 1 ص 286 )

2- شاید یکی از حکمت های عدم تصریح نام ائمه در  قرآن و واگذاشتن تبیین آیات در این زمینه به عهدة پیامبر (ص) آزمون امت بوده که در سرنوشت نسل ها اثری مستقیم دارد . آزمایش انسان ها یک سنت الهی بشمار می رود و در تمام ادوار تاریخ نمونه هایی از آن را به وضوح می بینیم مثلاً امتحان کردن یهودیان در داستان یوم السبت یا امتحان کرد فرشتگان با خلقت حضرت آدم و جریان سجده کردن . و... بالاخره امت اسلامی هم مورد آزمایش قرارگرفتند . رسول الله (ص) در طول حیات خود بارها و بارها  به ولایت علی علیه السلام  اشاره کردند بطوری که حجت را بر همگان تمام کردند . روزی پیامبر در جمع اصحاب فرمود : من قال لا اله الا الله دخل الجنه ؛ دو نفر از صحابه ( که ما هر دو را می شناسیم ) گفتند : فنحن نقول لا اله الا الله ؛ رسول خدا در حالی که دست روی سر علی گذاشته بود فرمود : انما تقبل شهاده لا اله الا الله من هذا و شیعته ؛ بعد به آن دو نفر فرمود : من علامه ذلک ان لاتجلسا مجلسه و لا تکذبا قوله . (بحار ج 27 ص 201 )

لذا برای آزمایش امت اسلامی خداوند متعال نام ایشان را ذکر نکرد تا هدایت شدگان معرفی شوند .  .والله اعلم

3- از روایات معصومین علیهم السلام و تحقیقات رجال دین به این نتیجه می رسیم که احتمالا از جمله موجبات این ابهام و عدم تصریح به نام مقدس امیرالمؤمنین به عنوان ولی امر مسلمین در متن قرآن موضوع صیانت قرآن از تحریف بوده است .

زیرا منافقان خطرناکی که با پنهان داشتن کفر درونی خود ، دست ایمان به پیغمبر اکرم (ص) داده و خود را به طمع رسیدن به اهداف شیطانی در عداد امت اسلامی جا زده بودند و در راه رسیدن به اهداف خود (چنانکه تاریخ پس از رحلت رسول اکرم به خوبی نشان داد) از اقدام به هر نوع جنایت و جور و ستم ، حتّی به خاندان پیامبر در فجیع ترین صورت خودداری نمی کردند !

کسانی که به وجود نازنین اهل بیت رحم نکردند صد در صد اگر نام علی در قرآن ذکر می شد با تمام قوی علیه قرآن قیام میکردند و او را تحریف می کردند . همانطور که با احادیث رسول الله بدلیل ذکر مناقب علی جنگیدند ! و خواندن احادیث رسول الله را ممنوع کردند چون اکثر احادیث رسول خدا در مدح و فضل مولا علی بود .

 ممکن است  از این کلام ما اشکالی به ذهن برسد و بگویید خداوند وعده ی حفظ قرآن از تحریف داده است : إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون (حجر/9) بنابراین مصونیت قرآن نیازی به ابهام آمیز بودن آیات ولایت نخواهد داشت .

در جواب به یک  حدیث اشاره می کنیم که  می گوید ؛ ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها . سنت جاریه خداوند در عالم این است که افعال خود را از طریق اسباب و علل به وقوع می رساند .

در قرآن می فرماید : و ما من دابه فی الارض إلا علی الله رزقها ... (هود /6) این آیه بدین معنا نیست که روزی هر جنبنده ای از مجرای غیبی و غیر عادی به او می رسد و احتیاج به حرکت و فعالیتی ندارد بلکه خدا مقدر کرده که روزی جنبندگان را از طریق اسباب و علل به آنها برساند . حال اگر خدای متعال وعده ی حفظ قرآن داده و صیانت آن را به عهده گرفته است ، لازمه اش این نیست که منحصراً نحوه ی حفظش نحوه ی خارق العاده و از مجرای غیب باشد بلکه یکی از علل و اسباب عادی آن ، مبهم گذاردن آیات ولایت و تصریح ننمودن به اسامی امامان علیهم السلام  و گنجاندن آن آیات در خلال آیات احکام و قصص می باشد .

موفق باشید